کتاب جسارتهایی در باب عشق
کتاب جستارهایی در باب عشق از آلن دوباتن
الیاس کانتی می گوید :«دیدن ورای آدم ها آسان است ،ولی ما رو به جایی نمی رساند.به عبارت دیگر چه آسان وچه بی فایده در افراد عیب می یابیم.آیا وقتی عاشق می شویم بعضا به این دلیل نیست که ،حتی به بهای کوری خودمان در این فرایند و آن لحظه خواسته ایم،دیدن ورای آدم ها را نفی کنیم درادامه کتاب جستارهای درباب عشق می خوانید :اگر بدبینی وعشق دوگزینه متقابل باشند .آیا عاشق شدن مابه این دلیل نیست که می خواهیم از موضع بدبینی ،نجات یابیم ؟آیا در هر «عشق درنگاه اول »نوعی گزافه پردازی نسبت به خصوصیات معشوق وجود ندارد؟ نوعی گزافه پردارزی نسبت به خصوصیات معشوق وجود ندارد ؟نوعی گزافه پردازی که مارا از منفی نگری معمول مان منفک می کند وتمرکز ونیر ویمان را معطوف کسی می کند که چنان باورش داریم که هرگز حتی خود را چنین باور نداشته ایم .
قسمت هایی ازکتاب:
برای کسانی که با اطمینان عاشقند،اغوا گری عرصه ای برای از این شاخ به ان شاخ پریدن نیست .
هر لبخند وکلامی منجر به ده ها اگر نه هزاران معنا می شود. اشاراتی که درزندگی معمولی (در زندگی بدون عشق )معنای خودرا دارند ،اکنون میتوانند با مفاهیم گوناگون ،فرهنگهای لغات را از رو ببرند ،تردیدها به پرسشی مرکزی تبدیل می شود. همانند دلهره مجرمی که منتظر اعلام حکم است : آیا اومرا میخواهد ؟
فکر کلوئه درروزهای پس از دیدارمان یک لحضه مرا رها نکرد . هرچند درگیر کار نقشه های ساختمانی اداری ،نزدیک کینگز کراس بودم ،ذهنم بدون مسئولیت وبدون مقاومت به او معطوف می شد . احساس کردم نیاز دارم به دور موضوع مورد پرستشم دایره ای بکشم،زیرا او،مدام به شتاب موضوعی که باید به آن می پرداختم ،به ناخود آگاهم هجوم می آورد .هرچند افکارم اهمیتی خاصی نداشت.منصفانه بگویم به کلی عاری از جذابیت بودم. برخی از این رویا های کلوئه چنین بود.
بدون دیدگاه